وهنوز
سفره دلم پهن است
توی
وسعت سبز باغ
وهنوز
حس می کنم
طعم تند دارچین را
توی لیوان های بخار آلود چای
آنگاه که گامهایت
میان معرکه ظهور می کنند
و
چشمهایت هوای
باغ را عوض می کنند
وقتی طعم گس
دلتنگی هایت را واگویه می کنی
آفتاب از پهنای شیشه بر فرش ها
ردی نور آگین زده
صدای گنجشک ها
ذهنم را قلقلک می دهد
بوی عطر ریحان تازه
که توی آبکش می رقصد
دلم را جابجا می کند
میان تبسم طربچه ها
و زوزه های شاهی ها
نانهای توی سفره
دور از تو به من چشمک می زنند
وحوصله غذا از سر اجاق گاز سر می رود
می خندی ومرا
نمک گیر
می کنی
در ضیافتی شاعرانه


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Eric وبلاگ فامیل دور تست کید بازسازی و دکوراسیون داخلی Christine راهی برای آرامش April سایت کتابخانی من فریبا هستم Andrea